به گزارش شهرآرانیوز؛ مجموعه داستان کوتاه و خواندنی «متغیر منصور»، اثر «یعقوب یادعلی» مجموعهای از داستانهاییست پیرامون مساله «تغییر» در زندگی و شخصیت فردی تکتک آدمهای داستانش، آدمهای که بنا به موقعیت و اتفاقات زندگی تغییراتی مثبت و یا منفی در رفتار و اعمالشان ذرهذره پیدا میشود.
یادعلی که پیش از اینها او را با کتاب «آداب بیقراری»، «آمرزش زمینی»، «آداب دنیا» و... میشناسیم. در این مجموعه سعی کرده تا بتواند با خلق کاراکترهای متفاوت در زمان و موقعیتهای مختلف جغرافیایی متناسب با هر داستان بتواند این رشد و بلوغ را نشان دهد، رشدی که همراه با تغییر و تصمیماتی است که در دستاندازهای صعبالعبور زندگی گریبان راوی و یا شخصیت اصلی داستان میشود.
«متغیر منصور»، مجموعه داستانی شامل چندین داستان با نامهای «من و دنی و فیدل»، «سمیرهها»، «میت»، «متغیر منصور»، «شرح نامشروح آرایش نامه»، «برف» میباشد.
داستان «سمیرهها» این کتاب با روایتی دیگر که در ابتدا در مجموعه داستان «حالتها در حیاط» در سال ۱۳۷۷ منتشر شد، به رشته تحریر درآمده.
نسخه فعلی آن در سال ۲۰۱۵ و با نام «قلقلک» در مجلهای در آمریکا به چاپ رسید. اما آنچه این داستان در این مجموعه است، روایتی کودکانه و تیزبینانه از زاویه دید دختربچهایست که اوضاع و احوال زندگی¬اش را در دوران جنگ ایران و عراق روایت میکند.
او که در آرزوی بازگشت برادرش رضا از جنگ است، تلخیها و واقعیتهای زندگی را از نگاهی کودکانه به زیبایی به تصویر میکشد. راوی سوم شخص نیز به خوبی توانسته داستان را از نگاه کودکانه و متمایز از سایر داستانهایی از این قبیل روایت کند.
یادعلی در پردازش شخصیت سمیره در این داستان، همچنین منصور و بحران میانسالی و ملال و روزمرگی در داستان «متغیر منصور» و همچنین راوی داستان «من و دنی و فیدل»، چنان ریزبینانه به بیان حالات و روحیات، استرس و تشویش و یا در تقابل آن بیخیالی و بیاعتنایی کاراکترها را همراه با پیش بردن داستانش بکار برده که توانسته سبب خلق شخصیتهای موجه و کافی درخور روایت داستانیاش بشود؛ پرورش شخصیتهایی که هر یک بحرانی از سن و زمان متفاوت را با زاویه نگاههای متفاوت و حتی نثر و لحنی منحصر به داستان به صحنه در آورده است.
علاوه بر اینها یادعلی، نویسنده و فیلمساز ایرانی است. او برای تالیف رمان پرماجرای «آداب بیقراری»، برندهبهترین رمان اول دورهی پنجم جایزهی هوشنگ گلشیری شد. او متولد ۱۳۴۹ در نجف آباد اصفهان بود و در رشته فیلمسازی در دانشگاه صدا و سیما درس خواند.
از سال ۱۳۷۴ توانست به عنوان کارگردان در صدا و سیما مشغول به کار شود. کتاب احتمال پرسه و شوخی در سال ۱۳۸۰ برندهی جایزهی سومین دورهی کتاب سال نویسندگان و منتقدان مطبوعات شد. از دیگر داستانهای او میتوان به مجموعه داستانهای «حالتها در حیاط» و «احتمال پرسه و شوخی» اشاره کرد.
کتابی که توانست در سال ۱۳۸۰ برندهی جایزهی سومین دورهی کتاب سال نویسندگان و منتقدان مطبوعات شود. اگرچه نوشتن کتاب «آداب بی قراری» برای او دردسرهایی ایجاد کرد، اما پس از تبرئه شدن ازین ماجرا مهاجرت کرد و مجددا به نوشتن روی آورد و سر انجام در سال ۱۴۰۰ بر اثر ایست قلبی در آمریکا درگذشت.